جایگاه قرآن و حدیث در شعر فارسی سده سوم و چهارم هجری

پدیدآورباقر قربانی زرین

نشریهسفینه

شماره نشریه3

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1285 بازدید
جایگاه قرآن و حدیث در شعر فارسی سده سوم و چهارم هجری

باقر قربانی زرین*

چکیده :

شعر فارسی، از سده سوم و چهارم هجری آغاز شد. و از همان آغاز، مضامین آیات و روایات، دست مایه اصلـی برای قـوّت و غنای فـرهنگ و ادب پارسـی شد. نـویسنده در ایـن مقاله، شیـوه‏های استفاده شاعـرانِ پارسی گوی ایرانی از آیات قرآن و روایات شیعی را، در چهار عنوان بررسی می‏کند :
استفاده از مفاهیم و مضامین، اقتباس از آیات و روایات، اشاره به داستانهای قرآنی، اشاره به برخی از وقایع تاریخ صدر اسلام

کلید واژه‏ها :

شعر فارسی، قرن 3 و 4 / قرآن / حدیث شیعی
اوّل دفتر به نام ایزد دانا

مقدمه

صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ ***هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
در سده سوم هجری، سکوت شعر وادب فارسی شکسته شد و نخستین شاعران فارسی زبان، به مناسبتهای گوناگون، سروده هایی به فارسی به یادگار گذاردند(2).
در سده چهارم، کار نویسندگان وشاعران با پشتیبانی دربار ادب دوست سامانی، بسامان گشت و زبان فارسی گوهرِ از دست داده خود را پیدا و جلوه هایی از آن را در سروده‏های شاعران، هویدا ساخت .
از دیگرسو سده چهارم واوایل سده پنجم هجری، دوران کمال تاریخ و تمدّن اسلامی به شمار است ؛ دانشمندان بزرگی در شعبه‏های مختلف دانشهای عقلی ونقلی آشکار گشتند و این دوران را به دورانی طلایی درتاریخ بشریّت تبدیل کردند. فرهنگ اسلامی نیز در همه جا گسترش یافت (1).مدارس و پایگاههای علمی براساس ادبیات عربی و مبانی دینی پایه گذاری شد و شاعران و نویسندگان دراین مدارس تربیت شدند و خواه ناخواه از مبانی دینی متأثر بودند. چراکه گفتار هر گوینده، اعم از نظم و نثر، ظهور و جلوه مراتب تربیت و تفکّراوست.(2) شعرفارسی نیز در این دوران با ظهور شاعران بزرگی چونان دقیقی طوسی، رودکی سمرقندی، کسایی مروزی و بالاخره حکیم ابوالقاسم فردوسی به پختگی وکمال رسیده بود، و این بزرگان، گفتار خود را به مضامین و الفاظ آیات و روایات آرایش می‏دادند.به تعبیر زنده یاد استاد دکتر زرّین کوب : «عبث نیست که شعرای فارسی زبان از همان آغاز پیدایش شعر فارسی تحت تأثیر آن بوده‏اند، نه فقط از معانی و قصص آن اخذ کرده‏اند بلکه استعارات و مجازات آن را هم به کار برده‏اند و حتی گه گاه بعضی اجزاء آیات را به شکل حلّ با تضمین یا ترجمه در تلو اشعار خویش آورده‏اند .یک مطالعه اجمالی در دواوین شعرا شواهد کافی برای این دعوی عرضه می‏کند.» (3)
در این مقال بر آنیم که جایگاه قرآن و حدیث را در اشعار فارسی سده‏های سوم و چهارم هجری به نحو اجمال بررسی و به ذکر نمونه هایی چندبسنده کنیم.(4)

شیوه‏های استفاده شاعران از مضامین و الفاظ آیات و روایات

الف) استفاده از مفاهیم و مضامین

بسیاری از شاعران در این دوران از مضامین و مفاهیم اسلامی استفاده می‏کردند. و آن مضامین راباواژگانی فارسی در شعر خود می‏گنجاندند.دراین بخش به این تلمیحات و اشارات می‏پردازیم (و در بخش دوم مواردی را که الفاظ آیات و روایات به کار گرفته شده نشان داده‏ایم) .دراین بخش با صنعت ادبی «تلمیح» بیشتر سرو کار داریم.
تلمیح عبارت از آن است که گوینده در ضمن کلام به آیه یا حدیث یا داستان یا مثلی معروف اشارتی لطیف کند و عین آنها رانیاورده باشد.(1)
واینک نمونه‏هایی از اشعار سده سوم و چهارم:
1 ـ محمد بن وُصیف :(2)
هرچه بکردیم بخواهیم دید *** سودندارد زقضا احتراس(3)
مصراع نخست تلمیحی است به آیاتی همچون: و ماتُقَدّموا لِأنفسکم مِن خَیْرٍ تَجدوه عندَاللّه.(بقره، 110) = آنچه رااز کارنیک برای خود، پیش بفرستید نزد خداوند خواهید یافت؛ یومَ تَجِدُ کلُّ نفسٍ ما عَمِلَتْ مِن خَیْرٍ مُحْضَرا.(آل عمران، 30) روزی که هرکس کار نیک خود را پیش روی خود حاضر بیند.
مصراع دوم ترجمه گونه‏ای است از این حدیث: اذا کان الَقَدرُ لایُرَدُّ فالاحتراسُ باطلٌ.(4) = آنگاه که قَدَر ردّنشود، احتراس (= مراقبت) کار ساز نگردد.
2 ـ شهید بلخی :(1)
شنیده‏ام که بهشت آن کسی تواند یافت *** که آرزو برساند به آرزومندی (2)
تلمیحی است به حدیث نبوی (ص): مَنْ قَضی لمؤ منٍ حاجةً قضی اللّهُ له حوائجَ کثیرةً أدنا هنّ الجنّةُ (3) = هرکس نیاز مؤمنی رابرآورد خداوند، نیازهای فراوانش را برآورده سازد که کمترین آن‏ها، بهشت است .
3 ـ کمال الدین ابوالفتح بُندار رازی :(4)
از مرگ حذر کردن دو روز روا نیست *** روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
روزی که قضا باشد کوشش ندهد سود *** روزی که قضا نیست در او مرگ روا نیست (5)
تلمیحی است به این سخن حضرت علی علیه‏السلام : کفی بالأجل حارِسا.(6) = اجل برای نگاهبانی آدمی کافی است.این دو بیت نیز از حضرت علی علیه‏السلام منقول است.(7)
اَیّ یومیّ من الموت اَفِر *** یومَ لایُقْدَرُ أویومَ قُدِرْ
یومَ لایُقْدَرُ لا أرْهَبُهُ *** ومِن المقدورِ لاینجی الحَذَرْ
یعنی: کدامین روز از مرگ بگریزم ؟روزی که مقدّر نگشته یا روزی که مقدّر گشته؟
روزی که مرگم مقدّر نباشد از آن نمی‏هراسم .و روزی که مرگم مقدّر شده باشد ترس و گریز سودمند نخواهد بود.
4 ـ بُندار رازی :
گر به دل حبّ آل حیدرته *** ساقی آب حوض کوثرته
ور به دل بغض آل حیدرته *** چه کنم من گناه مادرته
تا تاج ولایت علی بر سرمی *** هر روز ز روز پیشتر خوشترمی
شکرانه این که میر دین حیدرمی *** از فضل خدا و منّت مادرمی(1)
روایات فراوانی از معصومین علیهم‏السلام نقل شده که: دوستی اهل بیت نشانه طیب ولادت و دشمنی اهل بیت، نشانه خُبث ولادت است .(2)
5 ـ رودکی سمرقندی :(3)
شادزی باسیاه چشمان شاد *** که جهان نیست جز فسانه و باد(4)
همین مضمون در شعر ابوطیّب مُصعبی (5) آمده است :
جهانا همانا فسوسی وبازی *** که برکس نپایی و باکس نسازی (6)
تلمیحی است به آیه : و ما الحیاةُ الدنیا اِلاّ لعِبٌ و لَهوٌ (انعام، 32) = دنیا جز بازیچه و هوسرانی، هیچ نیست. این بیت نیز منسوب به حضرت علی علیه‏السلام است :
اِنّما الدنیا کظلٍّ زائلٍ *** أوکضیفٍ باتَ لیلاً فَارْتَحَلْ (7)
دنیا به سان سایه‏ای است زوال‏پذیر؛ یا همچو میهمانی است که شبانگاه در جایی مانده و سپس کوچیده است.
6 ـ رودکی :
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه *** کرا زبان نه به بند است پای در بند است(8)
تلمیح است به حدیث :نجاةُ المومنِ مِن حفظ لسانه.(9)= نجات انسان با ایمان به واسطه حفظ زبان اوست .
7 ـ رودکی :
این جهان پاک خواب کردار است *** آن شناسد که دلْش بیدار است (1)
به تعبیر استاد فروزانفر : بی گمان ترجمه گونه‏ای است از این حدیث : الدنیا حُلُم (2) = دنیا خواب و رؤیا است .
8 ـ رودکی :
به سرای سپنج مهمان را *** دل نهادن همیشگی نه رواست
زیر خاک اندرونت باید خفت *** گرچه اکنونت خواب بر دیباست
باکسان بودنت چه سود کند *** که به گور اندرون شدن تنهاست(3)
تلمیح است به حدیث: ایهاالناسُ! إنّ مَن فی الدنیا ضیفٌ، و مافی أیدیهم عاریةٌ، واِنّ الضیفَ مرتَحِلٌ والعاریةُ مردودةٌ (4) = ای مردم! آدمیان در دنیا میهمانند، و آنچه دارند امانت است؛ میهمان رفتنی است وامانت، ستدنی .
9 ـ رودکی :
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری *** بساکسا که به روز تو آرزومند است(5)
تلمیح است به آیه: ولا تَمُدَّنَّ عینیک اِلی ما مَتَّعْنابه أزواجا منهم زَهَْرةَ الحیاةِ الدنیا لَنفْتِنَهُمْ فیه (طه، 131) = هرگز به چیزی که به گروهی درجلوه حیات دنیای فانی داده‏ایم چشم مدوز، که این برای آزمودن ایشان است.
شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیراین آیه، این حدیث نبوی (ص) رانیز آورده است: لاَتنُظُروا اِلی مَن هوفوقَکم وانْظُروا اِلی مَن هواَسفلُ منکم فاِنّه اَجدرُ اَنْ لاتَزْدَروا نِعمةَ اللّهِ علیکم = بدان کس منگرید که در نعمت، فرادست شماست، به کسی بنگرید که از شما فروتر است، که این برای کوچک نشمردن نعمت پروردگار بر شما سزاوارتر است، سپس، ابوالفتوح این چند بیت را از شاعری پارسی نقل می‏کند:
زمانه پندی آزاد وار داد مرا *** زمانه را چونکوبنگری همه پند است
زبان ببند مرا گفت و چشم دل بگشای *** که را زبان نه به بند است پای در بند است
بدان کسی که فزون از تو آرزو چه کنی *** بدان نگر که به حال تو آرزومند است(1)
10 ـ رودکی:
اندر بلای سخت پدید آرند *** فضل وبزرگ مردی و سالاری (2)
اشارتی است ترجمه گونه به این سخن مولا علی علیه‏السلام : فی تَقلّبِ الاَ حوالِ علم جواهر الرجالِ(3) = در دگرگونی احوال، جوهر آدمیان پدیدار می‏گردد.
11 ـ ابو شکور بلخی: (4)
از دور به دیدار تو اندر نگرستم *** مجروح شد آن چهره پر حُسن و ملاحت
وز غمزه تو خسته شد آزرده دل من *** وین حکم قضائی ست جراحت به جراحت (5)
آخرین مصراع تلمیح است به آیه : والجروح قَصاصٌ (مائده، 45) = هر جراحتی را قصاصی است .
12 ـ از ابیات منسوب به آفرین نامه ابوشکور بلخی :
گشاده شود کار چون سخت بست *** کدامین بلند است نابوده پست
از اندوه شادی دهد آسمان *** فراخی زتنگی بود بی گمان (6)
تلمیح است به مضمون چندین آیه و روایت ازجمله: سَیجعلُ اللهُ بعدَ عُسْرٍ یُسرا (طلاق، 7) = خداوند بزودی پس از هر سختی، آسانی قراردهد؛ فانّ معَ العُسرِ یُسرا (شرح، 5) = پس براستی که با هر سختی، آسانی است ؛ واین سخن مولا علی علیه‏السلام : عندَ تناهی الشدّةِ تکونُ الفَرجَةُ، وعندَ تضایُق حَلَقِ البلاءِ یکونُ الرجاءُ(7) = آنگاه که سختی به نهایت رسد، گشایش حاصل آید، و آنگاه که حلقه‏های بلاتنگ شوند، آسایش رسد.
13 ـ ابوشکور بلخی :
سخن کر دهان ناهمایون جهد *** چو ماری است کز خانه بیرون جهد
نگهدار از او خویشتن چون سزد *** که نزدیک‏تر را سبک‏تر گزد(1)
تلمیح است به سخن حضرت علی علیه‏السلام : اللسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّیَ عنه عَقَرَ(2) = زبان درنده‏ای است که گر رها شود بگزد.
14 ـ ابو شکور بلخی:
نگهبان گنجی تو از دشمنان *** ودانش نگهبان تو جاودان (3)
ترجمه گونه‏ای است از این سخن مولا علی علیه‏السلام : العلمُ خیرٌ من المال ؛ العلمُ یحرسُکَ و أنت تحرسُ المال َ (4) = دانش بهتر از دارایی است ؛ دانش نگاهبان توست و حال آنکه تو دارایی را نگاهبانی.
15 ـ ابوشکوربلخی:
سخن تانگویی تو را زیر دست *** زبر دست شد کز دهان تو جست(5)
تلمیحی است به این سخن حضرت علی علیه‏السلام :الکلامُ فی وَثاقِک ما لم تتکلّمْ به فاذا تکلّمتَ به صِرْتَ فی وَثاقه (6)= سخن راتا نگفته‏ای در بند توست، لیک چو سخن گویی، تو در بند آن خواهی بود.
16 ـ ابوشکور بلخی:
زنیکی همه نیکی آید به جای *** به نیکی دهد نیز نیکی خدای (7)
تلمیحی است به آیه: هل جزاءُ الاحسانِ اِلاّالاِحسانُ؟ (رحمان، 60) = آیا پاداش نکویی جز نکویی است؟
17 ـ ابوشکور بلخی:
جهان آب شور است چون بنگری *** فزون تشنه‏ای گرچه بیشش خوری (1)
ترجمه گونه‏ای است از این حدیث امام صادق علیه‏السلام : مَثَلُ الدنیا کمثل ماءِ البحرِ کلَّما شَرِب منه العطشانُ از دادَ عَطشاحتّی یقتله .(2) = مَثل دنیا مَثل آب دریاست .انسان تشته هر چه بیشتر از آن نوشد تشنه تر گردد تا اینکه اورا از بین بَرد.
18 ـ حکیم ابوبکر محمد بن علی خسروی سرخسی: (3)
آفریننده رانیابد وهم *** گر به و هم اندر آوریش خطاست
نیست مانند او مپرس که چیست*** نامکان‏گیر را مگو که کجاست (4)
تلمیحی است به این سخنان حضرت علی علیه‏السلام : لایُدرِ که بُعدُ الهِمَم ولا یَنا لُه غوصُ الفطنِ (5)....و لایَحویه مکانٌ (6) = اندیشه‏های بلند و ژرف به کنه ذات خداوندی پی نبرد و زیرکی غوّاصان دریای دانش به ساحتش دست نیابد... وهیچ مکانی او را در بر نگیرد.
19 ـ حکیم میسری: (7)
نکو گفتست نوشروان بخوانش *** که مردم را بود ارزش به دانش
علی نیز این به تازی باز راند *** که مردم را بها چندان که داند (8)
شهید بلخی نیز بیتی بااین مضمون دارد:
دانشا چون دریغم آیی ازآنک *** بی بهایی ولیکن از تو بهاست (9)
این بیتها ترجمه سخن امیرالمؤمنین علیه‏السلام است: قیمةُ کلّ امرئٍ ما یعلمُ (1). = ارزش هرکس به دانش اوست و نیز تلمیحی است به این حدیث: أکثرُ الناس قیمةً اکثرُهم علما واَقلُّ الناسِ قیمةً اَقلُّهم علما.(2) ارزشمندترین مردم، داناترین آنان است و کم ارزش‏ترین ایشان، نادان ترینشان.
20 ـ کسایی مروزی: (3)
گل نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت *** مردم کریم‏تر شود اندرنعیم گل
ای گل فروش، گل چه فروشی برای سیم *** وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل (4)
مصراع نخست آن تلمیحی است به حدیث :اذا أتی احدُکم بریحانٍ فَلْیشمَّه ولْیَضَعْه علی عَیْنَیْه فاِنّه مِن الجنّةِ (5) = آنگاه که یکی از شما گلی به دست آورد آن را ببوید و بر روی دو چشمش گذارد که گل از بهشت است.
21 ـ کسایی مروزی:
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین *** فضل حیدر شیریزدان مرتضای پاک دین
از متابع گشتن او حوریابی با بهشت *** وز مخالف گشتن او ویل یابی و انین
بی تو لاّ بر علی وآل او دوزخ تو راست *** خواروبی تسلیمی از تسنیم وازخلد برین (6)
تلمیح است به مضمون احادیث بسیاری ازجمله: ألا ومَن اَحبَّ علیا فُتِحَتْ له اَبوابُ الجَنّةِ الثمانیةُ، اَلا ومَن ماتَ علی بُغْضِ آل محمّدٍ لم یَشُمّ رائحةَ الجَنّةِ (7) = هان! هر که علی رادوست بدارد درهای هشتگانه بهشت بر او گشوده گردد، هر که بر دشمنی اهل بیت بمیرد، بوی بهشت به مشامش نرسد.
22 ـ کسایی مروزی:
هرچه کردی نیک و بد فردا به پیشت آورند *** بی شک ای مسکین اگردر دل نداری آوری (1)
تلمیح است به آیه: یوم تجدُ کلُ نَفسٍ ما عَمِلَتْ مِن خیرٍ مُحْضَرا وماعملتْ مِن سوءٍ تَودّ لوأنّ بینهاوبینَه اَمدا بعیدا.(آل عمران، 30) = روزی که هرکسی کارهای نیک خود را پیش روی خود حاضر بیند و آرزو کند که میان او و کارهای بدش مسافتی دور جدایی باشد.
23 ـ کسایی مروزی:
گرنجات خویش خواهی در سفینه نوح شو *** چند باشی چون رهی تو بینوا ای دل رهین
دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس *** گِرد کشتی گیر وبنشان این فزع اندر پسین (2)
اشارتی است لطیف به حدیث صحیح و بس مشهور «سفینه»: اِنّما مَثلُ اَهلِ بیتی فی هذه الأمّة سفینةُ نوحٍ فی لُجَّة البحر مَنْ رَکِبَها نجی ومَنْ تَخلَّف عَنهاغَرقَ (3)
=مثل اهل بیت من درمیان این امّت(مَثَل) کشتی نوح است در دل دریا؛ هر که سوار کشتی شود نجات یابد و گرنه غرق گردد.

ب) اقتباس از آیات و روایات:

اقتباس در لغت به معنی «گرفتن پاره آتش» یا «نور و فروغ گرفتن» است ودراصطلاح بلاغی آن است که شاعر یا نویسنده بخشی از آیه یا حدیث یا سخن معروفی را درگفتارش بیاورد(4).دراین بخش آن دسته از اشعاری را که بخشی از کلمات آیات و روایات در آنهادرج شده است می‏آوریم:
1 ـ محمد بن وصیف:
لمن الملک بخواندی تو امیرا به یقین *** یا قلیل الفئة کت داد ور آن لشکر کام(1)
مصراع نخست برگرفته از آیه: لِمن الملکُ الیومَ (غافر، 16) است.= امروز (قیامت) پادشاهی با کیست؟ ومصراع دوم برگرفته از آیه: کم من فئةٍ قلیلةٍ غَلبتْ فئةً کثیرةً باذنِ اللّه. (بقره، 249) = چه بسا که گروهی اندک به اذن پروردگار برگروهی بسیار، چیره گشته است .
2 ـ محمدبن وصیف:
قول خداوند بخوان فاستقم *** معتقدی شو وبرآن بر بایست (2)
برگرفته از آیه: فاسْتَقم کما اُمِرْتَ (هود، 112) است =آن گونه که مأموری، استقامت و پایداری کن .
3 ـ ابواسحاق بخاری جویباری :(3)
ابابیل وار چند مردان مرد *** که جویند مر گنج را زیر جرد(4)
این واژه در آیه: واَرْسَلَ علیهم طَیرااَبابیلَ (فیل، 3) آمده است = مرغان ابابیل را بر آن سپاه فرستاد.
4 ـ ابوعبدالله جنیدی :(5)
بتی‏که سجده بَرد پیش روی اوبت چین *** خیال اوبود اندربهشت،حورالعین(6)
5 ـ کسایی مروزی:
کوهسار خشینه را به بهار ***که فرستد لباس حورالعین (7)
واژه «حورعین» در چندین آیه قرآن کریم آمده است از جمله در سوره دخان، آیه 54.
6 ـ منجیک ترمذی: (8)
همه صفات خداوند بر تو زیباست*** برون از این دوصفت لم یلد ولم یُولَد (9)
«لم یلد ولم یولد» بخشی از سوره اخلاص (112) است.
7 ـ منجیک ترمذی:
تبارک الله از آن چهره بدیع و لطیف*/** همه سراسر فهرست فتنه را تمثال (1)
«فتبارک الله» بخشی از آیه 64 سوره غافر است.
8 - کسایی مروزی:
ای نواصب گرندانی فضل سرّ ذوالجلال*** آیت «قربی» نگه کن و آن «اصحاب الیمین» (2)
اقتباس است‏ازآیات:وآتِ ذا القربی‏حقه(اِسراء،26)=حق خویشاندوان را اداکن:و أصحابُ الیمینِ ماأصحابُ الیمینِ.(واقعه، 27). =اصحاب یمین (راستان ونیکان) کجایند و چگونه‏اند؟
9 ـ کسایی مروزی:
« قُلْ تعالَوا ندْعُ» برخوان، ورندانی گوش دار*** لعنت یزدان ببین از «نَبْتهِلْ» تا «کاذبین»(3)
دراین بیت بخشی از آیه مباهله، اقتباس شده است: فَمَن حاجّکَ فیه مِن بعدِ ما جاء کَ من العلم فقُلْ تعالَوا نَدْعُ أبناءَنا و اَبناءَکُم و نساءَنا و نساءَکم و انفسَنا و انفسَکم ثمّ نبتهل فَنَجْعَلْ لعنةَ اللّه علی الکاذبین. (آل عمران، 61) = پس هر آن کس که باتو (در باره عیسی مسیح) مجادله کند، پس از آنکه تو از واقعه او آگاهی یافتی، پس بگو: بیایید ما وشما بافرزندان و زنان خود به مباهله برخیزیم، سپس نفرین الهی را بر دروغ گویان قرار دهیم .
10 ـ کسایی مروزی:
« لا فتی اِلاّ علیّ » بر خوان و تفسیرش بدان*** یا که گفت و یا که داند گفت جز « روح الامین » ؟(4)
روایت «لاسیف اِلاّ ذوالفقار ولافتی اِلاّعلیُ» درمنابع شیعه و اهل سنّت آمده است .(5) = شمشیری جز ذوالفقار وجوانمردی جز علی علیه‏السلام نیست.
«الروح الامین» هم در آیه 193 سوره شعراء آمده است .
11 ـ دقیقی طوسی:(1)
چو روی یار من شد دهر گویی*** همی عارض بشوید بآب کوثر (2)
«کوثر» واژه‏ای قرآنی است (کوثر، 1)

ج) اشاره به داستانهای قرآنی:

داستانهای قرآنی، انعکاس وسیع در ادبیات فارسی یافته و به تعبیراستاد زرین کوب، تلمیحات وتعبیرات رایجی پدید آورده‏که نمونه ای ازتأثیرقرآن درشعرفارسی است .(3)
در این بخش به ذکر نمونه هایی این چنین از شاعران سده‏های سوم و چهارم بسنده می‏کنیم:
1 ـ شهید بلخی:
چو سدّ یأجوج بایدی دل من*** که باشدی غمزگانش را سپرا(4)
داستان سدّیأجوج که به دست ذوالقرنین ساخته شد در سوره کهف ، آیه 94 آمده است .
شهید بلخی:
به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم*** به آتش حسراتم فکند خواهندی(5)
داستان به آتش افکندن حضرت ابراهیم علیه‏السلام در سوره انبیاء ، آیه‏های 68 - 69 آمده است.
ابو شکور بلخی:
اگر قارون شوی زالفختن مال*** شوی در زیر پای خاک پامال(6)
داستان قارون در سوره قصص ، آیات 76 - 81 آمده است .
طیّان مرغزی :(1)
به جان من بر ستخیز کرد لشکر عشق*** چنان که لشکر طالوت کرد بر جالوت (2)
داستان طالوت وجالوت در سوره بقره ، آیات 247-251 آمده است.
دقیقی طوسی :
به چهره یوسف دیگر و لیکن** به هجرانش منم یعقوب دیگر(3)
داستان یوسف و یعقوب در سوره یوسف (12) به تفصیل آمده است .
و رودکی سمرقندی چه نیکو سروده وداستان یوسف علیه‏السلام رابه نظم کشیده است:
نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت *** سه پیراهن سَلَب بوده است یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون دوم شد چاک از تهمت** سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم‏تر
رخم ماند بدان اوّل، دلم ماند بدان ثانی *** نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر (4)

د) اشاره به برخی از وقایع تاریخ صدر اسلام:

کسایی مروزی نخستین شاعری است که سوگند نامه‏ای بلند برای شهیدان کربلا سروده است، ابیات این سوگندنامه به 50 بیت می‏رسد.(5)
از دقیقی طوسی نیز ابیاتی پراکنده باقی مانده که در ذیل، بدانها اشاره می‏شود:
چنان کز چشم او ترسم نترسید *** جهود خیبری از تیغ حیدر
چنان کان چشم او کردست با من*** نکرد آن نامور حیدر به خیبر
چنان برمن کند آن جور وبیدار *** نکردند آل بوسفیان به شبِّر
چنان چون من براو گریم نگرید*** اَبَر شبیّر زهرا روز محشر(1)
در این ابیات به واقعه فتح قلعه خیبر به دست حضرت علی علیه‏السلام ونیز بر مظالمی که پس از رحلت رسول خدا (ص) بر اهل بیت (علیهم السلام) روا شد، اشارت رفته است .
همان گونه که در آغاز مقاله گفته آمد، غرض، یاد کرد تمامی مواردی نیست که از قرآن و حدیث متأثر گشته، بلکه این نکته در مدّ نظر بوده است که شعر وادب پارسی، از سده‏های نخست با مضامین آیات و روایات عجین بوده است، تا بدانجا که تأثیر فرهنگ اسلامی را بر ادبیات فارسی انکار نتوان کرد .و این قولی است که جملگی بر آنند. والسلام .

منابع :

ـقران کریم .
ـاحادیث مثنوی، بدیع‏الزمان فروزانفر، چاپ چهارم، انتشارات امیرکبیر، تهران 1366.
ـاشعار پراکنده قدیمترین شعرای فارسی زبان، به کوشش ژیلبر لازار، ج 2، انستیتو ایران و فرانسه، تهران 1341/ 1962.
ـبحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت 1403.
ـتاریخ ادبیات در ایران ، ذبیح الله صفا، تهران 1371.
ـتحقیقات ادبی، کیوان سمیعی، کتابفروشی زوار، تهران 1361.
ـتفسیر ابوالفتوح رازی، باتصحیح میرزا ابوالحسن شعرانی، انتشارات اسلامیّه، تهران 1353 .
ـالحضارة الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری ، آدام متز، نقله الی العربیة محمد عبدالهادی ابوریده ،قاهره،1377/1957.
ـدیوان الامام علی بن ابی طالب علیه‏السلام ، بشرح یوسف فرحات، دارالکتاب العربی، بیروت 1411/1991.
ـدیوان دقیقی طوسی،به اهتمام‏محمد جواد شریعت،انتشارات‏اساطیر،تهران 1368.
ـرودکی، آثار منظوم ، با ترجمه روسی زیر نظر ی. براگینسکی، مسکو 1964.
ـسخن و سخنوران، بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات خوارزمی، تهران 1358.
ـسفینة البحار، محدّث قمی، دارالمرتضی، بیروت [بی تا].
ـشاعران هم عصر رودکی ، احمد اداره چی گیلانی، بنیاد موقوفات دکتر افشار، تهران 1370.
ـشرح غرر الحکم و درر الکلم ، جمال الدین محمدخوانساری، به تصحیح: میرجلال الدین حسینی محدّث ارموی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1366.
ـشعر بی دروغ شعر بی نقاب ، عبدالحسین زرین کوب، انتشارات جاویدان، تهران 1356.
ـالعقد الفرید، احمد بن محمد بن عبد ربّه الاندلسی، تحقیق علی شیری، داراحیاء التراث العربی، بیروت 1409 / 1989.
ـفنون بلاغت وصناعات ادبی ، جلال‏الدین همایی،مؤسسه نشرهما،تهران 1371.
ـکسایی مروزی، زندگی اندیشه و شعر او ، محمد امین ریاحی، انتشارات توس، تهران 1367.
ـنهج البلاغه، امیر المؤمنین علی علیه‏السلام ، گرد آوری شریف رضی، تحقیق وتعلیقات از صبحی صالح و فارس تبریزیان، دار الهجرة للطباعة والنشر، قم 1419.
ـهنجار گفتار، سید نصرالله تقوی، انتشارات فرهنگ سرای اصفهان، اصفهان 1363.

پی نوشت ها:

* ـ استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
1 ـ برای تفصیل پیرامون قدیمی‏ترین شعرفارسی ر.ک: تحقیقات ادبی، ص 150 ـ 164.
1 ـ برای تفصیل این مطلب ر.ک:الحضارة‏الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری، ج 1، ص 333 ـ 368 و421 ـ 491؛ تاریخ ادبیات در ایران ج 1، ص 259 ـ 279.
2 ـ احادیث مثنوی ، مقدمه استاد فروزانفر، صفحه د، ه.
3 ـ شعر بی دروغ شعر بی نقاب ، ص 70.
4 ـ البته بررسی تأثیر مضامین قرآن وحدیث در شاهنامه حکیم فردوسی، که بس فراوان است، فرصتی دیگری می‏طلبد ؛ زیرا به تعبیر استاد فروزانفر (سخن وسخنوران، ص 47ـ48): «اسلوب و روش نظمی شاهنامه از اسلوب قرآن گرفته شده...و فردوسی از اخبار واحادیث اسلامی مطلّع بوده وجای جای ترجمه آنهادر شاهنامه دیده می‏شود.» از این رو امیدوارم در فرصتی دیگر بدین مهم بپردازم.
1 ـ هنجار گفتار ، ص 259 ؛ فنون بلاغت وصناعات ادبی ، ج 2، ص 328 و 386.
2 ـ دبیر رسایل یعقوب لیث بود و یعقوب را مدح کرد.
3 ـ اشعار پراکنده قدیم‏ترین شعرای فارسی زبان ، ج 2، ص 15.
4 ـ شرح غررالحکم ، ج 3، ص 139.
1 ـ از شاعران دربار امیر نصر سامانی، در گذشته 320 یا 325 ق.
2 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 35.
3 ـ بحار الانوار ، ج 71، ص 285.
4 ـ از شاعران قرن چهارم هجری وشاعرِ صاحب بن عَبّاد.
5 ـ شاعران هم عصر رودکی ، ص 267.
6 ـ نهج البلاغه ، ص 668، حکمت 297.
7 ـ العقد الفرید، ج1، ص 101.
1 ـ شاعران هم عصر رودکی ، ص 269 ـ 268
2 ـ بحار الانوار ، ج 27، ص 145ـ156، باب 5 .دراین باب 31 روایت نقل شده است.
3 ـ پدر شعر فارسی، درگذشته 329 ق.
4 ـ رودکی، اثار منظوم ، ص 38.
5 ـ از فضلا و شعرای عصر سامانی، و وزیر امیر نصر بن احمد سامانی .
6 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص س48.
7 ـ دیوان الامام علی بن ابی طالب (ع)، ص 90.
8 - رودکی، آثار منظوم ، ص 24.
9 ـ سفینة البحار ، ج 2، ص 510.
1 - رودکی، آثار منظوم ، ص 18.
2 - احادیث مثنوی ، مقدمه استاد فروزانفر، صفحه د و ص 81.
3 ـ رودکی، آثار منظوم ، ص 22.
4 ـ بحار الانوار ، ج 74، ص 187.
5 - رودکی، آثار منظوم ، ص 24.
1 ـ تفسیر ابوالفتوح رازی ، ج 7، ص 501ـ502.
2 ـ رودکی، آثار منظوم ، ص 110.
3 ـ نهج البلاغه، ص 646، حکمت 207.
4 ـ از شاعران عصر سامانی، نیمه اول قرن چهارم هجری .
5 ـ اشعار پراکنده، ج 2، ص 78.
6 - همان، ص 111.
7 ـ نهج البلاغه ، ص 675، حکمت 341.
1 ـ اشعار پراکنده ،ج 2، ص 113. 39 ـ نهج البلاغه ، ص 613، حکمت 55. 40 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 117.
2 ـ نهج البلاغه، ص 613، حکمت 55.
3 ـ40ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 117.
4 ـ نهج البلاغه ، ص 633، بخشی ازحکمت 139.
5 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 117.
6 ـ نهج البلاغه ، ص 685، حکمت 371.
7 ـ اشعار پراکنده ، ح 2، ص 126.
1 ـ همان، ص 127
2 ـ سفینة البحار ، ج 1، ص 465.
3 ـ از شاعران دربار امیر شمس المعالی، نیمه دوم قرن چهارم هجری .
4 ـ شاعران هم عصر رودکی ، ص 227.
5 ـ نهج البلاغه ، ص 24، خطبه 1.
6 ـ همان، ص 315، خطبه 178.
7 ـ پروفسور ژیلبرلازار در کتاب اشعار پراکنده ، ج 2، از ص 178 تا ص 194، بخشی ازمثنوی «دانش نامه» حکیم میسری رانقل کرده است و در مقدمه کتاب، ص 6 تاریخ سرودن آن رادر سالهای 367ـ370 هجری قمری دانسته است.
8 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 183.
9 ـ همان، ص 24.
1 ـ شرح غرر الحکم ، ج 4، ص 502.
2 ـ سفینة البحار ، ج 2، ص 219.
3 ـ از شاعران بزرگ نخستین دوره شعر فارسی واز معاصران حکیم فردوسی وشیعه مذهب است.
4 ـ کسایی مروزی، زندگی، اندیشه و شعرا، ص 90ـ91.
5 ـ سفینة البحار ، ج 2، ص 641.
6 ـ کسایی مروزی ، ص 93، 95.
7 ـ بحار الانوار ، ج 7، ص 223
1 ـ کسای مروزی ، ص 114
2 ـ همان، ص 94
3 ـ برای مآخذ گوناگون حدیث سفینه ر. ک: سفینة البحار، ج 1، ص 630.
4 ـ ر.ک: هنجار گفتار ، ص 324 ؛ فنون بلاغت و صناعات ادبی ، ج 2، ص 383 ـ 385.
1 ـ اشعار پراکنده ، ج 2، ص 13
2 ـ همان، ص 14
2 ـ از فضلا وشعرای دوره سامانیان .
3 ـ شاعران هم عصر رودکی، ص 41
4 ـ از شاعران عصر سامانی .
5 ـ شاعران هم عصر رودکی ، ص 130.
6 ـ کسائی مروزی ...، ص 111.
7 ـ از شاعران بزرگ نیمه قرن چهارم هجری .
8 ـ شاعران هم عصر رودکی ، ص 198.
1 ـ همان، ص 205.
2 ـ کسایی مروزی ...،ص 93.
3 ـ همانجا
4 ـ همان، ص 94.
5 ـ ر.ک: سفینة البحار، ج 2، ص 345.
1 ـ ابو منصور محمدبن احمد دقیقی، از شاعران دوره سامانی است.
1 ـ دیوان دقیقی طوسی ، بیست 1133.
2 ـ این تلمیحات و تعبیرات از: تخت سلیمان، کشتی نوح، آتش ابراهیم، لحن داوود، صبر ایّوب، پیراهن یوسف، دارالاحزان یعقوب، عصای موسی، دَم عیس وجز آنها، (ر. ک: شعر بی دورغ شعری بی نقاب، ص 249
3 ـ اشعار پراکنده، ج 2، ص 23.
4 ـ همان، ص 35.
5 ـ همان، ص 88.
1 ـ از شاعران دوره سامانی .
2 ـ شاعران عصر رودکی ، ص 64.
3 ـ دیوان دقیقی طوسی ، بیت 1110.
4 ـ رودکی، آثار منظوم ، ص 56.
5 ـ کسایی مروزی ...، ص 69ـ76.
1 ـ دیوان دقیقی طوسی ، بیتهای 1115ـ1118.

مقالات مشابه

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو

تناصّ قرآنی و روایی در شعر عبدی کوفی

نام نشریهعیون

نام نویسندهغلام‌عباس رضایی هفتادری, فیض‌الله مددی

تجلّی قرآنی- شاعرانه حضرت علی(ع) در شعر کهن فارسی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاحمدرضا یلمه‌ها, مسلم رجبی

تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاسماعیل آذر